page contents مزرعه من

مزرعه من

دنیا مزرعه آخرت است

مزرعه من

دنیا مزرعه آخرت است

یا حی

95/12/24

امروز متاسفانه نماز صبح قضا شد. محسن هم شرکت اومد. برای تکمیل پروسه تولید آزمایشگاهی TiO2. به نتایج خوبی دست پیدا کردند. علت تغییر رنگ ها براشون مبهمه. شاید فردا بتونن نتیجه بگیرن. امروز مارون شماره حساب شرکت را گرفت شاید فردا پول را به حساب بریزند و این یعنی شروع روزهای سخت. هنوز برای بحث ماده ابهام داریم. دو تا تست هست که من حتما باید انجام بدم یکی آندایز کردن و بعد تست خوردگی و دیگری تست pitting برای آلومینیوم و تیتانیوم.

امروز چهارشنبه سوری بود و زود از سرکار اومدیم. بعدش رفتم استخر و بعد ادامه پاک کردن دیوارها. فردا هم کلی کار هست و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۵
مزرعه دار

2 تیر 1395

امروز مجددا به این فکر می کردم که یک جای کار من لنگ می زند. با شاخص هایی که می دانم درست هستند فاصله قابل توجهی دارم. باید دوباره تامل کنم و ببینم انگیزه های من چه هست.

این دنیا همان جهنمی است که همه باید وارد آن شوند حتی حضرات معصومین. حال بعضی به سلامت رد می شوند، بعضی به سختی و مشقت و بعضی هم تا ابد در آن می مانند. قیامت باطن این دنیا را به همه نشان می دهد. اصلا برای همین است که نام اینجا مزرعه من است. 28 سالش گذشت. با همه تجربه ها و اشتباهات. قطعا نمی توان از این تجربه جدا شد. این 28 سال همیشه با من خواهد ماند حتی اگر اشتباهات زیادی در آن باشد. ولی باید حال و آینده را دریابم.

فردا پنج شنبه 3 تیر است 17 ام رمضان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۰۲:۱۶
مزرعه دار

30 اردیبهست 95

امروز پنج شنبه است و استراخت سربازی داشتم. سعی کردم امروز با فکر زندگی کنم. صبح کولرها را درست کردم. شب هم کمی زبان خوندم. انشاالله فردا بهتر از امروزم خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۱
مزرعه دار

29چهار شنبه اردیبهشت 1395

هنوز مشغول گذراندن سربازی ام. تا آخر شهریور مجبور به این کار هستم. یکی از مشکلات الان بحث کنکور خانوم هست. متاسفانه همه چیز را تحت تاثیر خودش قرار داده. نمی دونم باید چی کار کنم.

خدایا خودت کمک کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۲۳
مزرعه دار
2 اردیبهشت 95
امروز روز تولد امام علی (علیه السلام)  و روز پدر بود. عقد دختر عمه خانم هم عصر بود. شب هم آقای سدریک استاد ریاضی دانشگاه پاریس 6 از شعبات دانشگاه سوربون مهمان مان بود.
امروز با برنامه تر بودم ولی کوه را از دست دادم.
برای فردا برنامه ام این است که صبخ ماشین را تمیز کنم بعد لباس ها را اتو کنم و کفش ها را واکس بزنم. بعد از آن هم کار های باقیمانده شرکت را انجام دهم.
تا خدا چه خواهد
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۳۲
مزرعه دار

اول اردیبهشت نود و پنج

شاید امروز شروع ناموفق نظم بود. امروز سعی کردم به برنامه عمل کنم. نسبتا خوب بود ولی فقط برای روز اول. 

شب اومدیم خانه پدر خانم برای روز پدر با گل و شیرینی.فردا می خوام برم کوه و بعدش تا عصر کار شرکت را انجام بدم و بعدش عقد و شب با سدریک و گل خودشیرینی برای روز پدر

تا خدا چه خواهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۴۹
مزرعه دار

پنج شنبه 5 آذر 94

امروز سربازی آف بودم. نماز صبخ قضا شد و خب این یعنی افتضاح. بعد از آن رفتم بانک ملت و پول جشنواره کوهرنگ را ریختم. چراغ ترمز ماشین را خواستم درست کنم که مغازه باتری سازه بسته بود بعد خانوم را رسوندم کتابخونه رفتم راسخون تا ببینم وام تموم شده که گفت تموم ده بعد برای نماز خواستم برم مسجد آیت الله ناصری که چون روز بسیج بود به ترافیک خوردم و بعد از معطلی زیاد نشد که برم و ظهر رسیدم شرکت. اوضاع شرکت به بدترین وضع رسیده و در حساب شرکت فقط 700 هزار تومان پول هست. کار به بن بست ساخت خورده و آبشار با اون کیفیتی که می خواهیم ساخته نمی شه.

کلا اوضاع روحی مهندس خرابه و البته خودم هم اوضاع خوبی ندارم. پیشنهاد این شد که بگردیم دنبال سرمایه گذار یا یکی کمک کنه. باید تمام زورمون را بزنیم و گرنه تمام تلاش هامون بی ثمر می شه.

باید تا اخر سال را به هر صورتی شده دووم بیاریم. تا حالا خدا رسونده از این به بعدش هم باید به خدا امید داشته باشیم. شب رفتم دنبال خانوم و اومدیم خونه. اون هم روحیه اش خوب نیست. درس هاش اون جوری که دوست داره پیش نمی ره ولی داره تلاشش را انجام می ده.

و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۸
مزرعه دار


دوشنبه 2 آذر 94

بالاخره بحث مرخصی را مطرح کردم و موافقت شفاهی را گرفتم. اتفاق خوب دیگه اینکه امروز فرمانده موافقت کرده با ماشین کادر برگردیم و اینجوری در هزینه و زمان خیلی صرفه جویی می شه.

مهندس سفرش را به کربلا لغو کرد هم به خاطر حساسیت پروژه هم ضعف بدنی. کیس و موتور و پروانه برای راه اندازی آبشار آماده است. فردا احتمالا اولین تست دستگاه جدید گرفته بشه تا ببینیم مشکلاتش چیه. امروز دنبال بخاری برا کارگاه رفتم که با توجه به قیمت های بالا تصمیم به خرید دست دوم از سایت دیوار شد. قراره چهارشنبه برای دادن وام به شرکت کارشناس بازدید داشته باشه از کارگاه.

امشب هم بعد از رفتن دنبال خانومی در کتابخانه استارت درس خوندن را زدم. حالا فردا انشاالله با قدرت بیشتری ادامه بدم و وقت بیشتری بذارم.

فردا خانوم را باید ببرم کلاس زبان ثبت نام کنم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۷
مزرعه دار
یکشنبه اول آذر 94
امروز صبح در پادگان احتمال صبحگاه را می دادم و با اینکه در ابتدا این فکر به نظر درست می آمد اما به خیر گذشت واقعا سرمای سختی بود اگر قرار به صبحگاه رفتن بود. امروز کرایه تاکسی در پایگاه گران تر شد بود باید فکری به حال خرج رفت و آمد بکنم.
عصر دیدم که حقوق آبان ماه به حساب تجارتم واریز شده بود. بعد رفتم و پره بالانس شده را از شاپور گرفتم و رفتم شرکت. برای حاکمی نیا (رابط با قزاقستان) مهندس ایمیل زد. از شرکت زود برگشتم و خرید های مورد نیاز را انجام دادم و مقداری پول برای خانم گرفتم. کتابخونه رفتم دنبال خانم و با هم اومدیم کارهای تولد خواهر را انجام دادیم. آب هویج گرفتیم و کیک را هم آماده کردیم و رفتیم بالا. همه سورپرایز شدند. به خصوص آبجی جان.
امشب هم نشد درس بخونم تا ببینم فردا چه می شود.
انشاالله فردا بحث مرخصی هفته آینده را هم مطرح کنم البته بستگی به شرایط هم دارد تا خدا چه خواهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۲
مزرعه دار

29جمعه  آبان 94

نزدیک سه ماه از زندگی مشترکم می گذرد. هنوز فاصله زیادی با آرمان های خودم دارم. ولی زندگی با تمام سختی هایش شیرین است.

شاید فردا شروعی دوباره باشد.

به امید خدا

و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۵
مزرعه دار